گفتگو با یلدا راهدار نایبرئیس کانون زنان بازرگان ایران و کارآفرین برتر ملی

نقشه مي کشيم ؛ نقشه راه

حلقه مهم، تربيت نيروي انساني خلاق و ارائه خدمات فني و مهندسي به شرکتهاست؛ شرکتهايي که به تجربه دريافتهاند ديگر بدون راهکارهاي علمي و حرکت بر مبناي دانش روز، پيشرفت و تداوم ميسر نيست. يلدا راهدار جزو نخستين کساني بود که به اين حوزه وارد شد..

سال 78، بعد از مدت‌ها کنکاش درباره چگونگي وضعيت کسب و کار در ايران، حلقه گمشده اين فضا را پيدا مي‌کند؛ حلقه‌اي که هر صاحب کسب ‌و کاري هر روز با آن سر و کار دارد اما راهکاري براي مشکلاتش، آن‌گونه که بايد، نمي‌يابد. اين حلقه‌ مهم، تربيت نيروي انساني خلاق و ارائه خدمات فني و مهندسي به شرکت‌هاست؛ شرکت‌هايي که به ‌تجربه دريافته‌اند ديگر بدون راهکارهاي علمي و حرکت بر مبناي دانش روز، پيشرفت و تداوم ميسر نيست. يلدا راهدار جزو نخستين‌‌ کساني بود که به اين حوزه وارد شد. به لحاظ زن بودن هم محدوديت‌هايي داشت و البته سختي‌هايي در کارش. اما کارش را شروع کرد و در حوزه خدمات فني مهندسي، به ‌عنوان جوان کارآفرين، به جامعه معرفي ‌شد. اما اين‌که اصطلاح خدمات فني و مهندسي که امروزه در فضاي کسب و کار ايران پرکاربرد شده، چطور در سال 78 به فکر راهدار 24 ساله رسيد تا کسب و کارش را بر پايه آن بنا نهد، داستان شيريني دارد که آن را مفصلا براي ما بازگو کرده است.

 

ايده‌هاي يلدا در گيومه

در خانواده‌اي رشد کرده است که به قول خودش، با مقوله کارآفريني آشنا نيستند و اغلب به کارهاي دولتي اشتغال دارند. پدرش هم کارمند دولت و مدرس دانشگاه بوده است. سال 77 که از دانشگاه فارغ‌التحصيل مي‌شود، از پدرش مي‌خواهد که - به اصطلاح - دستش را جايي بند کند. اما پدرش آب پاکي را روي دستش مي‌ريزد و جاي او را در ساختار کارهاي دولتي نمي‌داند. يلدا مي‌ماند که با ليسانس مهندسي کشاورزي با گرايش صنايع غذايي، آن هم در سال‌هايي که بازار کار براي زنان به گستردگي امروز نبود، چه کاري بايد انجام دهد. سرمايه‌اي هم ندارد که بر اساس تفکر سنتي وارد بازار شود. اما انگار آينده براي او نقشه‌هاي راه خوبي دارد.

در کارخانه‌اي مشغول به کار مي‌شود اما نمي‌خواهد کارمند ساده‌ باشد. او روند کاري کارخانه را زير نظر مي‌گيرد، ضعف‌هاي منابع انساني و خدمات مديريتي را مي‌بيند و به اين فکر مي‌افتد که شرکتي تاسيس کند و سرمايه‌ اوليه‌اش افراد متخصصي باشند که مي‌توانند روند کاري يک سازمان را آسيب‌شناسي و برنامه‌ها و راهبردهايي براي موفقيت به سازمان‌ها ارائه کنند. به عبارت ديگر، اين افراد بايد بيزينس‌پلن‌ يا روند رشد يک سازمان را از پيش طراحي کنند. او در اين باره مي‌گويد: «کمتر از يک سال در کارخانه‌اي کار کردم و در اين مدت کوتاه با مقوله بهره‌وري آشنا شدم و به اين نتيجه رسيدم که حلقه مفقوده ساختار مديريت در سازمان‌ها و شرکت‌هاي ايراني، عدم آشنايي با شيوه‌هاي نوين مديريتي است.» او براي پيشرفت در کارش، در رشته مديريت تا مقطع دکترا تحصيل مي‌کند.


بهره‌وري بر پايه دانش روز

افزايش بهره‌وري در سازمان‌هاي مختلف، تدوين برنامه‌هاي راهبردي براي شرکت‌ها و بهينه‌سازي فرايندهاي سازماني‌شان از جمله خدماتي است که شرکت راهدار به عنوان يک شرکت دانش‌بنيان ارائه مي‌کند؛ شرکتي که اکنون يک هلدينگ بزرگ ادر زمينه دانش توليد است و به سازمان‌ها نقشه‌ راه براي موفقيت ارائه مي‌دهد. اين هلدينگ متشکل از پنج شرکت است و با نام «گروه صنعتي و مديريتي ايرافا» فعاليت مي‌کند. مطالعات اجتماعي در کنار پژوهش‌هاي اقتصادي، از جمله زمينه‌هاي کاري اين شرکت است. اين هلدينگ، با بررسي جنبه‌هاي مختلف کار و مطالعات موردي در زمينه فعاليت شرکت درخواست‌کننده، به ارائه راهکارها و راهبردهايي به آن شرکت‌ مي‌پردازد.

راهدار مي‌گويد که براي تنظيم چنين برنامه‌هايي بيش از 150 عضو هيات‌علمي دانشگاه‌ و متخصص با گروه او همکاري مي‌کنند. مهم‌ترين ويژگي چنين شرکتي نيز استفاده از دانش افراد متخصص است. همچنين 50 نفر به ‌عنوان نيروي ثابت در اين شرکت‌ها صاحب شغل و درآمد شده‌اند و تاکنون بيش از 500 پروژه انجام داده‌اند.‌ در واقع، اين شرکت نه بر اساس سرمايه‌ مادي اوليه، بلکه بر اساس سرمايه‌اي به نام نيروي انساني متخصص راه‌اندازي شده است؛ مساله‌اي که تنها در دنياي نوين کارآفريني معنا مي‌يابد و جايي در حجره‌هاي بازارهاي سنتي ندارد که بر اساس سرمايه‌هاي ميليوني اوليه شکل مي‌گيرند.


مدير نمانيد، رهبر شويد

شيوه مديريتي موفق، شيوه گروهي است. اين جمله‌اي است که يلداي قصه ما به آن باور دارد: «به کار گروهي ايمان دارم و معتقدم که با رشد سازمان، مالکيت بايد از مديريت جدا شود. در واقع، تا زماني که شرکت در مرحله نوزادي قرار دارد هر کارآفرين بايد هم مالک باشد و هم مدير اما دوران بلوغ سازمان که فرا مي‌رسد، کارآفرين هم بايد بزرگ شود؛ يعني با استخدام مديران توانمند و مجهز به دانش‌ لازم، خودش در مقام يک رهبر ظاهر شود و نقش خود را از مديريت به رهبري تغيير دهد چون تداوم روش مالک - مديري، سازمان را کوچک نگه مي‌دارد.» او همچنين اضافه مي‌کند: «راهبري چنين شرکتي نيازمند انتخاب مديراني است که چنين پارادايمي در ساختار ذهني‌شان نهادينه شده باشد زيرا تنها در اين صورت است که هدف مشترکي شکل مي‌گيرد و کار گروهي معنا مي‌يابد. در واقع، کار گروهي به اين معنا نيست که چند نفر در کنار هم کار کنند بلکه کار گروهي يک تفکر دروني است که به‌ سازمان هم بايد تزريق شود.»


گام‌هاي نخستين بر مدار دانش

براي درک سختي‌هاي آغاز کار اين بانوي کارآفرين بايد به فضاي شيراز آن سال‌ها برويم؛ سال‌هايي که کارآفريني براي مردان هم هنوز در پرده‌هايي از ابهام قرار داشت و زمينه‌ها مساعد نبود، چه برسد به کارآفريني زنان آن هم براي دختري 24 ساله که سرمايه‌ هم نداشته است: «شروع سختي داشتم. به سازمان‌ها مي‌رفتم تا کارم را توضيح بدهم و سفارش تامين برنامه‌هاي راهبردي‌شان را بگيرم اما به من مي‌خنديدند. نبود زمينه‌هاي مساعد کار تا سال‌هاي 86 و 87 هم ادامه داشت اما ممارست و کار شبانه‌روزي من موجب شد که کم‌کم دروازه‌هاي موفقيت به رويم باز شوند.» يلدا ادامه مي‌دهد: «در آن زمان فقط عشق به کار مرا راهبري مي‌کرد. به نوعي کار در من مي‌جوشيد و حتي شايد خيلي عمق کار و مسائلش را هم نمي‌دانستم اما مي‌خواستم ادامه دهم.»

البته گام‌هايش را بر هر سنگلاخي نگذاشته و دانش، آن هم از نوع جهاني و مد روز، هدايتش کرده است: «مجلات مهم دنيا، سرگذشت کارآفرينان و تاريخچه شرکت‌هاي بزرگي را که در دنيا در اين حوزه فعاليت داشتند، مطالعه مي‌کردم؛ شرکت‌هايي مانند مکنزي. در آن زمان اينترنت هم به فراگيري امروز نبود اما نشريات را دنبال مي‌کردم و پيوسته مطالعه مي‌کردم. مي‌خواستم روند موفقيت ديگران را ببينم؛ اين‌که چه کرده‌اند و چگونه موفق شده‌اند.»

ممارست و اصرارش بالاخره نتيجه مي‌دهد. يکي از شرکت‌هاي بزرگ استان فارس، بعد از معرفي ‌‌کردن طرح و چندين جلسه گفت‌وگو و سبک و سنگين کردن‌ طرح، در نهايت قراردادي با او امضا مي‌کند. به اين جاي حرف‌هايش که مي‌رسد، صدايش شاد مي‌شود و مي‌گويد: «وقتي قرارداد را بستم، از پله‌هاي آن سازمان که پايين مي‌آمدم، از فرط شادي برگه‌ها را در هوا تکان مي‌دادم چون بستن قرارداد با آن شرکت صاحب‌نام موجب مي‌شد شرکت‌هاي ديگر هم به من اعتماد کنند.»


نام خوش برندها

اما تنها شروع يک کار و بستن قراردادهاي بزرگ دليل موفقيت نيست؛ مهم تداوم و استمرار موفقيت است. راهدار اعتقاد زيادي به شيوه‌هاي مدرن مديريتي دارد. يکي از اين شيوه‌‌ها، اهميت دادن به مساله برند و نام برند است: «يکي از دلايل اصلي موفقيت شرکت ما و گسترش کارمان، خوش‌نام نگه داشتن برندمان بوده است. هر جا که احساس کرده‌ايم شرکت متقاضي خدمات از عهده اجرا کردن طرح و برنامه‌هاي پيشنهادي ما برنمي‌آيد، حتي اگر پاي قراردادي پرسود هم در ميان بوده است، از خير آن گذشته‌ايم تا برندمان خدشه‌اي نبيند. چنين خدماتي ملموس نيست که به چشم بيايد و در طول زمان تاثير خود را نشان مي‌دهد بنابراين بايد با آن برخورد حرفه‌اي بشود به همين دليل ما با جاهايي کار مي‌کنيم که با اهميت اين‌گونه خدمات آشنا باشند.»


ايده‌هاي خلاقانه؛ سرمايه اوليه زنان

راهدار در جواب اين سوال که روند کارآفريني زنان را در ايران چطور مي‌بيند، مي‌گويد: در اين باره بايد به سير کارآفريني زنان در ايران نگاه کنيم. به ‌نظر من، بانواني که دهه‌‌هاي‌ 60 و 70 کار و کارآفريني را آغاز کردند، از جان مايه گذاشتند زيرا در آن زمان حتي هنوز مفاهيم کارآفريني وارد حوزه کسب و کار ايران نشده بود و تعريف‌هاي مشخصي براي اين مقوله وجود نداشت. اما امروز اوضاع متفاوت است و ديگر کسي با اصل کارآفريني مشکلي ندارد. زنان هم در اين عرصه حضور پررنگي دارند و روز به ‌روز بر تعدادشان افزوده مي‌شود. به ‌ويژه اين‌که چون زنان کمتر سرمايه‌ مادي اوليه‌ در اختيار دارند، ايده‌هاي خلاقانه‌شان سرمايه قابل اعتمادشان است.»

او ادامه مي‌دهد: «البته نبايد از نظر دور داشت که علاوه بر پيچ و خم‌هاي فرهنگي، براي زنان در مسير کارآفريني و اشتغال‌زايي موانع قانوني هم وجود دارد. مثلا براي دريافت تسهيلات بانکي به دليل نداشتن وثيقه مالي، با مشکلاتي مواجه مي‌شوند. همچنين بسياري از بانک‌ها به زنان بالاي 50 سال تسهيلات بانکي ارائه نمي‌کنند در حالي که در يک فضاي سالم کسب و کار ديگر جنسيت تعيين‌کننده موفقيت و برخورداري از مزايا و تسهيلات نيست بلکه دانش و تخصص و مهارت است که سرمايه اصلي به ‌شمار مي‌رود. به همين دليل است که کارآفريني در فضاي کسب و کار امروز جهان بر پايه دانش و ايده‌هاي نوين است.

اگر در جامعه ما هنوز هم اين سرمايه‌داران سنتي هستند که کسب و کارها را راه‌اندازي مي‌کنند به دليل ساختار سنتي فضاي کسب و کارمان است در حالي کارآفريني يک فرهنگ است؛ فرهنگي که بايد در مدارس به کودکان آموزش داده شود. همچنين بايد به ايده‌هاي نو و خلاقانه بها داده شود و افرادي با افکار نو تربيت شود.»


ترويج کارآفريني در زادگاه

يکي از ويژگي‌هاي مهم هر کارآفرين که به سمت تاسيس شرکتي دانش‌بنيان رفته، ترويج فرهنگ کارآفريني است و يلدا هم از اين امر مستثنا نيست: «از آن‌جا که عضو هيات نمايندگان اتاق بازرگاني شيراز هستم، تنها در زمينه‌هاي مربوط به بانوان، تاکنون بيش از 2800 بانوي فعال اقتصادي را شناسايي کرده‌ايم. 250 خانم داراي کارت بازرگاني هم در استان فارس داريم که 120 نفرشان فعال هستند. از طرفي، با برگزاري سمينارها و همايش‌هاي مختلف در پي بالا بردن سطح دانش زنان و هم‌افزايي علم و ثروت آن‌ها هستيم. همچنين، کارگروه توانمندسازي زنان در حوزه کسب و کار را در استان فارس راه‌اندازي کرده‌ايم که از طرف استانداري فارس هم مصوب شده است تا مشخص شود که سهم هر دستگاه دولتي در کمک به کسب و کار زنان چقدر است. اين فعاليت‌ها را ادامه مي‌دهيم زيرا زنان، با اين‌که 50 درصد جامعه را تشکيل مي‌دهند، به ‌اين ميزان، جايگاه‌ اقتصادي ندارند و تنها فعاليت‌هاي مستمر مي‌تواند اوضاع را بهبود بخشد.» 

منبع:مجله دانش بنیان


کلمات کلیدی
//isti.ir/Zac9